البته باید این را در نظر داشت که تا سال‌ها بازار سرمایه به‌عنوان بازاری کم عمق شناخته می‌شد و به همین خاطر در حال حاضر این بازار دارای شرایط بسیار متفاوتی است که با مدیریت درست مسوولان، سازمان و سرمایه‌گذاری درست سهامداران با این دید که بازار سرمایه، بازاری برای سرمایه‌گذاری بلندمدت است؛ می‌توان از این بازار به‌عنوان بازاری همیشگی بهره برد و به واسطه این بازار، تلاطم را از بازارهای موازی دیگر که تاثیر مخربی بر شرایط کشور و معیشت مردم دارد، از بین برد.

به همین دلیل به‌نظر می‌رسد که نیازمند بایدها و نبایدهایی در ارتباط با بازار سرمایه و فعالیت در آن هستیم؛ بازاری که اگر بتوان به‌صورت اصولی در آن فعالیت داشت؛ منافع بسیاری را برای ذی‌نفعان خود ایجاد خواهد کرد. مواردی که در ارتباط با این بایدها و نبایدها می‌توان ذکر کرد، دو دسته اصلی مسوولان و سهامداران را مدنظر قرار می‌دهد.  دسته اول که به‌نظر مسوولیت سنگین‌تر و حساس‌تری نسبت به بازار سرمایه دارند، مسوولان و قوانین جدیدی است که در ارتباط با بازار سرمایه وضع می‌کنند یا تصمیمات و اخبار تاثیرگذار بر بازار است که منتشر می‌شوند. به مواردی از قوانین، تصمیمات و اخبار چند وقت اخیر اشاره می‌کنیم؛ افزایش نرخ سود به ۱۴ درصد توسط بانک مرکزی که پیش از آن کاهش یافته بود؛ تاخیر پذیره‌نویسی دارادوم از مرداد ماه به شهریورماه، اخلال اعلام خبر واگذاری بلوکی شرکت‌های پالایشی موضوع صندوق دارا دوم و منتفی شدن پذیره‌نویسی دارا دوم یک روز پس از اعلام رسمی خبر پذیره‌نویسی توسط صدا و سیما و بنابراین تایید و تکذیب‌های چندباره توسط سازمان خصوصی‌سازی، وزارت نفت و وزارت اقتصاد؛ افزایش سقف فروش سهام عدالت تا سطح ۶۰ درصد؛ اعلام طرح گشایش اقتصادی از سوی دولت و اخبار مربوط به پیش فروش ۲۰۰ میلیون بشکه نفت؛ تغییر زمان‌بندی بازار و دو شیفته شدن بازار؛ کاهش ساعت معاملات و سپس لغو آن و بازگشت زمان‌بندی معاملات به روال قبل؛ کاهش و سپس افزایش ضرایب کارگزاری‌ها؛ تمدید زمان برای رسیدن به حدنصاب ۵ درصد و سپس افزایش حدنصاب صندوق‌های با درآمد ثابت و…  این موارد تنها بخشی از تصمیمات و اخباری است که در بازه دو ماهه تیر و مرداد ماه اتخاذ شد. در واقع می‌توان گفت که در سه  ماهه بهار برخلاف دو ماهه مذکور، سیلی از اخبار مثبت به بازار روانه شد به گونه‌ای که در سابقه بازار سرمایه کمتر به چنین مواردی از حیث حجم تصمیمات و اخبار منتشر شده بر می‌خوریم؛ چه اخبار مثبت باشد و چه منفی؛ وقتی بازار با این حجم از تصمیمات و اخبار روبه‌رو باشد، هیجانی و دچار تنش می‌شود، حال در برابر اخبار مثبت، هیجانات مثبت و نامعقول است و در برابر اخبار منفی هیجانات به‌صورت منفی و باز هم نامعقول خواهد بود؛ بنابراین در این چند ماه سال ۹۹ به وضوح بازتاب و تاثیر این تصمیمات و اخبار بر بازار بورس دیده شد. بنابراین مسوولان باید در انتشار تصمیمات، قوانین جدید و اخبار دقت بیشتری داشته باشند. به علاوه بازی با تصمیمات و اخبار خود عاملی برای تنش و سردرگمی بیشتر بازار و اهالی آن است و در این میان برخی از سفته‌بازان در بازار از فرصت پیش آمده برای نوسان‌گیری و بازی با سهام سهامداران استفاده می‌کنند یا همچون سهامداران عمده که چند وقت اخیر برای حمایت سهام را در صف فروش می‌خریدند، همان روز در درصدهای بالاتر عرضه می‌کردند. با توجه به شرایط حساسی که کشور در آن قرار دارد و مردم بیش از پیش در تلاش هستند فاصله خود را با افزایش همه اقلام زندگی کم کنند و قدرت خرید را بهبود دهند، دامن زدن به این مسائل با دلیل هدایت بازار، تنها شرایط کنونی را به بار خواهد آورد که در روزهای مثبت تنها صف خرید و در روزهای منفی تنها صف فروش شناخته می‌شود. همچنین بازاری که دارای هیجان است حتی از اخبار کذب و شایعات هم دچار تنش بیشتر می‌شود.

برای مثال در همین اواخر خبر بازگشایی شرکت‌های پالایشی و شستا که به‌دلیل افشای اطلاعات الف بسته شده بودند و بازگشایی بدون محدودیت دامنه نوسان دارند، سهامداران را دچار اضطراب ریزش شدید کرده بود و کلیت بازار را منفی می‌کرد که توسط مسوول مربوطه سریعا شایعه بودن خبر اعلام شد. حتی می‌توان گفت چندی است به‌دلیل اینکه اخبار و تصمیمات مهم در روزهای آخر هفته اعلام می‌شود، سهامداران به‌دلیل ترس و هیجانی که دارند، نیمه دوم معاملات روز چهارشنبه را با عرضه‌های قابل توجه روبه‌رو می‌کنند. تمامی این موارد میزان و شدت حساسیت و سردرگمی بازار را نشان می‌دهد که در نهایت بی‌اعتمادی عمومی را به بار می‌آورد.

مورد دیگر آن است که بازار دارای تعداد زیادی نماد فعال و قابل معامله است که شامل شرکت‌های بزرگ و کوچک می‌شوند، هر دو نوع این شرکت‌ها ممکن است به لحاظ بنیادی مطلوب و نامطلوب باشند، بنابراین صرف حمایت از شرکت‌های بزرگ سبب دو دستگی در سرمایه‌گذاری سهامداران خواهد شد؛ به گونه‌ای سهام کوچکی که ارزنده هم هست با قیمت‌های نزدیک به آستانه صف فروش عرضه می‌شود تا وجوه حاصل از آن صف‌های خرید سهام بزرگ را سنگین‌تر کند. بنابراین حمایت از بازار باید به‌صورت یکپارچه از شرکت‌های ارزنده صورت پذیرد یا اینکه این دو دستگی را می‌توان در بازگشایی نمادها نیز مشاهده کرد. چندی است که نمادهای با بازگشایی بدون محدودیت دامنه نوسان، به هنگام بازگشایی، اگر جزو نمادهای مورد حمایت باشند، با درصد قابل قبول بیش از ۵ درصد بازگشایی می‌شوند درحالی‌که سایر نمادها با وجود ارزندگی و انتشار اخبار مثبت، با بازگشایی‌های بیش از ۵ درصد با ابطال مواجه می‌شوند تا در نهایت با همان محدودیت ۵ درصد بازگشایی ‌شوند. سهامداران، ناظر تمامی این تفاوت‌ها هستند که یا به سمت نمادهای حمایت شده می‌روند و یا دچار دلزدگی از بازار می‌شود؛ بنابراین باید دخالت‌های سلیقه‌ای و بدون دلیل در بازار را به حداقل رساند.